قرنها قبل از اینکه اروپاییها در آمریکای شمالی ساکن شوند، کاوشگرانی که خود را به کانادا رساندند، اولین ملتها و جوامع اینویت(اسکیمو) ها را با باورها، سبک زندگی و تاریخ غنیِ مخصوص به خود پیدا کردند.
هنگامی که اولین کاوشگران اروپایی به کانادا آمدند، متوجه شدند که تمام مناطق، تحت اشغال مردم بومی است. اروپاییها اول آنها را «هندی» مینامیدند، زیرا فکر میکردند به هند شرقی رسیدهاند. مردم بومی معیشت بدوی داشتند، برخی با شکار و برخی دیگر با جمعآوری گیاهان خوراکی. در آن زمان در کشور کانادای کنونی، جنگ در میان گروههای بومی رایج بود زیرا آنها برای زمین، منابع و آذوقه رقابت داشتند.
ورود تجار، مبلغان، سربازان و استعمارگران اروپایی، شیوه زندگی بومی را در کانادا برای همیشه تغییر داد. بومیان و اروپاییها پیوندهای قوی اقتصادی، مذهبی و نظامی در 200 سال اول زندگی مشترک ایجاد کردند که پایههای کشور کانادا را بنا نهاد.
سلطه جدید کشور کانادا
امروزه کانادا از ده ایالت و سه قلمرو تشکیل شده است. اگرچه زمانی که قانون آمریکای شمالی بریتانیا، ۱۸۶۷، (در حال حاضر قوانین اساسی، ۱۸۶۷ تا ۱۹۸۲) سلطه جدید کانادا را ایجاد کرد، تنها چهار استان وجود داشت: انتاریو، کبک، نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک.
مناطق شمال غربی و منیتوبا
سال ۱۸۷۰ – سه سال پس از کنفدراسیون – تغییرات تاریخی متعددی در مالکیت زمین ایجاد کرد، از جمله:
- خرید زمین روپرت توسط کانادا از شرکت خلیج هادسون، که دقیقاً دو قرن قبل از آن توسط دولت بریتانیا به این منطقه اعطا شده بود. سرزمین روپرت شامل تمام زمینهایی بود که توسط رودخانههایی که به خلیج هادسون میریزند، تخلیه میشد (تقریباً 40 درصد از کانادای امروزی). قیمت فروش ۳۰۰هزار پوند استرلینگ بود.
- انتقال قلمرو شمال غربی بریتانیا به کانادا. پیش از این، شرکت خلیج هادسون مجوز انحصاری تجارت در این منطقه را داشت که از غرب تا مستعمره بریتیش کلمبیا و از شمال تا دایره قطب شمال امتداد داشت. هنگامی که در اواسط دهه ۱۸۰۰ کشف شد که پریری پتانسیل کشاورزی عظیمی دارد، دولت بریتانیا از تمدید مجوز شرکت خودداری کرد. با خارج شدن شرکت خلیج هادسون از منطقه، بریتانیا آزاد بود که آن را به کانادا بسپارد.
- ترکیب سرزمین روپرت و قلمرو شمال غربی برای تشکیل سرزمینهای شمال غربی و به دنبال آن ایجاد استان مانیتوبا از بخش کوچکی از این منطقه.
بریتیش کلمبیا، جزیره پرنس ادوارد و یوکان
سالهای بعد تغییرات بیشتری در مرزهای سرزمینی کانادا ایجاد شد:
- در سال ۱۸۷۱، بریتیش کلمبیا با وعده ایجاد راهآهن برای اتصال آن به سایر نقاط کشور به اتحادیه پیوست.
- در سال ۱۸۷۳، جزیره پرنس ادوارد، که قبلاً پیشنهاد پیوستن به کنفدراسیون را رد کرده بود، هفتمین استان(ایالت) کانادا شد.
- یوکان، که از سال ۱۸۹۵ ناحیهای از قلمروهای شمال غربی بود، در سال ۱۸۹۸ به یک قلمرو جداگانه تبدیل شد.
ساسکاچوان و آلبرتا
در همین حال، کانادا در حال گشودن راههای غربی خود بود، درست همانطور که همسایه خود در جنوب این کار را قبلاً انجام داده بود. مهاجران از شرق کانادا و از اروپا و ایالات متحده شروع به پر کردن چمنزارها کردند که هنوز بخشی از قلمروهای شمال غربی بود. سپس، در سال ۱۹۰۵، استانهای ساسکاچوان و آلبرتا ایجاد شدند و نقشه غرب کشور کانادا را تکمیل کردند.
نیوفاندلند و نوناووت
پس از بحث و کشمکش و برگزاری دو همهپرسی، مردم نیوفاندلند در سال ۱۹۴۹ به پیوستن به کنفدراسیون رأی دادند و دهمین استان کانادا را ایجاد کردند. در یکم آوریل ۱۹۹۹، نوناووت از قسمت شرقی سرزمینهای شمال غربی، که ۱.۹ میلیون کیلومتر مربع از قطب شمال شرقی کانادا را پوشش میدهد، ایجاد شد.
جیمز اوپ، دانشیار دپارتمان تاریخ دانشگاه کارلتون، میگوید: «این واقعیت که چنین کشور بزرگی با جمعیتی به این کوچکی که در سه اقیانوس امتداد دارد، واقعاً میتواند وجود داشته و مهم باشد، قابل توجه نیست. این واقعیت که غنی از چندفرهنگی است و دوزبانه بودن آن بسیار جالب تر است.»
نبرد ویمی ریج ۹ آوریل ۱۹۱۷
کانادا خواسته یا ناخواسته در حال کشیده شدن به جنگ جهانی اول بود و مستقیما به منافع امپراتوری بریتانیا گره خورده بود. اما در Vimy Ridge، کاناداییها فرصتی واقعی برای نشان دادن استعداد خود داشتند. با بوران و برف وحشیانه در بالای سر، ۱۰۰هزار سرباز کانادایی هجوم آوردند و بر نیروهای آلمانی غلبه کردند، خط الراس را تصرف کردند و به نیروهای فرانسوی اجازه دادند تا از شهر مجاور Aisne دفاع کنند. این یک بزنگاه تاریخی مهم برای ناسیونالیسم کانادایی بود.
مراقبتهای بهداشتی همگانی ۱۹۶۰
بحث در مورد ارائه خدمات درمانی به هر شهروند کانادایی در سال بحث بسیار داغی بود. تامی داگلاس، نخستوزیر ساسکاچوان معتقد بود که هر ایالتی به ساکنان خود یک سطح اولیه مراقبت را مدیون است، و برای تحقق این امر با چنگ و دندان مبارزه کرد. اما پزشکان به دلیل این که حاضر نبودند تحت کنترل دولت باشند، دست به اعتصاب زدند و به مدت ۲۳ روز دست از کار کشیدند، زیرا تمام ایالت به هم ریخته بود. اما در نهایت، اعتراض فروکش کرد، و زمانی که داگلاس رهبری حزب تازه تأسیس NDP را برعهده گرفت، در طی ۱۰ سال هر استان(ایالت) دیگر همان مدل را اتخاذ کرده و ادامه دادند.
کشف انسولین، ۱۹۲۲
قبل از انسولین، ابتلا به دیابت اغلب به نوعی به معنای حکم اعدام به حساب میآمد. اما در سال 1920، در کانادا دکتر «فردریک بانتینگ»، فردی ناشناخته در رشته خود، فکر کرد که درمان دیابت را پیدا کرده است. همه چیز از لوزالمعده یک سگ شروع شد! بانینگ و دستیارش «چارلز بست» هنگام کار در یک آزمایشگاه کوچک، لوزالمعده را از سگها جدا کردند و وقتی به دیابت مبتلا شدند، به طور جدی پانکراس را برای درمان بیماری تزریق کردند.
قند خونشان افت کرد و درمان شروع شد! پس از سالها آزمایش، آنها فرمولی را کامل کردند و برنده جایزه نوبل در فیزیولوژی و پزشکی شدند و کشور کانادا به عنوان کاشف درمان دیابت در جهان نام خود را به ثبت رساند.
کنفدراسیون، ۱۸۶۷
هیچکس تا آن روز باور نمیکرد که دستهای از سیاستمداران سالخورده اما با بُرش و شرور، با موهای فِر اغراقآمیز میتوانند واقعا کارهای بزرگی انجام دهند. اما در برابر دید همگان، این گروه مردان سرمست و دلشاد، توانستند در یکم ژوئیه، روز تولد ملت بزرگ کانادا، حکومت فدرال کانادا را تشکیل دهند. انتاریو و کبک با نیوبرانزویک و نوا اسکوشیا تشکیل و متحد شدند. اما مشاجرههای تلخ با این وجود به این معنی بود که کشور کانادا آنطور که امروز میدانیم تا زمانی که نیوفاندلند در سال ۱۹۴۹ به آن ملحق نشده بود، نهایی نخواهد شد. با این حال این حرکت عجیب و بزرگ در تاریخ کشور کانادا به نقطه عطفی تبدیل شد.
تری فاکس، ۱۹۸۰
عدهای بر این باورند که اگر کانادا یک قهرمان درخشان برجسته دارد، باید «تری فاکس» باشد. هیچ کانادایی دیگری (زن یا مرد) اینقدر ملتی را مجذوب خود نکرده است. به گمان اندیشمندان جهان، او فرای تخیل، حس تسخیر جغرافیا برای غلبه بر یک بیماری را برانگیخت. او در طول ماراتن امید خود ۵۷۳۳ کیلومتر را در ۱۴۳ روز با یک پا دوید تا اینکه سرطان سرانجام جان او را گرفت. اما میراث او بیش از ۵۰۰ میلیون دلار برای تحقیقات سرطان جمعآوری کرده است و همچنان چراغی الهامبخش برای همه کاناداییها است.
حق رأی زنان کانادا
برابری جنسیتی در سالهای تأسیس کانادا چندان مورد توجه نبود. درحالی که نبردهایی هنوز بصورت جنگ برای سرزمینهای کشف نشده وجود داشت. در حالی که زنانی که ثروتمند و مَلاک بودند در اوایل سال ۱۹۲۵ مجاز به شرکت در رأیگیری بودند، تا سال ۱۹۵۱ بود که هر زنی اجازه رأی دادن و ورود به عنوان نامزد انتخابات را نداشت اما از سال ۱۹۵۱ به بعد این پیروزی حاصل شد و این فقط به خاطر تلاش هزاران زنی بود که برای حق رأی زنان مبارزه کردند، درست چند سال قبل از اینکه زنان شروع به سوزاندن سینهبندهای خود در ایالات متحده کنند.
طلای هاکی زنان ۲۰۰۲
هاکی در بازیهای المپیک یوتا داستان دو رقابت تلخ بود. آمریکاییها و کاناکها در یک نبرد وحشیانه برای تصرف بالای سکو بودند. در حالی که مردان در آن سال مدال طلای خود را به دست آوردند، آزمون واقعی روحیه کانادایی در پیست زنان انجام میشد. پس از گذشتن از بخش زیادی از دور رقابتها، کانادا در بازی مدال طلا به مصاف رقبای سرسخت خود از ایالات متحده آمریکا رفت. ایالات متحده در هشت بازی اخیر متوالی خود کانادا را شکست داده بود و شانس آنها کم به نظر میرسید. اما گل تاریخی جینا هفورد تیم را به بالای سکو رساند و به رنگ طلای تیم مردان که به دست آمده بود، رونق و جلای بیشتر بخشید.
منشور حقوق و آزادیها، ۱۹۸۲
پیر الیوت ترودو ممکن است اولین سیاستمداری باشد که به طور علنی بمب اف را به سمت یکی از نمایندگان پارلمان پرتاب کرد (به ماجرای fuddle duddle مراجعه کنید)، اما او همچنین به خاطر نوشتن منشور حقوق و آزادیها، که حقوق سیاسی و مدنی بیشتری را به همه اعطا میکرد، اعتبار دارد. کاناداییها راه را برای قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در سال ۲۰۰۵ هموار کردند.
اینها تنها بخشی از فراز و نشیبهای کشور بزرگ و پهناور کانادا بود که به نقل از سایت اوتاواسان برای علاقهمندان به تاریخ معاصر جهان به رشته تحریر درآمد. اکنون کانادا به عنوان یک کشور حافظ صلح، یک میانجی در درگیریها، زادگاه ورزش هاکی و کشوری با روحیه و زندگی در رفاه شناخته میشود. مسئولان و مدیران کلان کشور کانادا این آرمان را دارند تا تلاشهای توسعه بینالمللی، بشردوستانه و کمکهای صلح و امنیت را رهبری کنند و همچنین به امنیت ملی و توسعه قوانین بینالمللی کمک کنند.
در حالی که بخش خدمات بزرگترین محرک اقتصادی کانادا است، این کشور صادرکننده مهم انرژی، غذا و مواد معدنی است. کانادا رتبه سوم جهان را در ذخایر اثباتشده نفت دارد و چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان است.
کاناداییها نه تنها به دنبال مراقبت و حفاظت از سرزمین خود و شهروندانشان هستند، بلکه همچنین دغدغه مراقبت و حفاظت از منافع جهانی را نیز دارند و جامعه کانادا این موضوع را در موارد بسیاری از جمله حفاظت از محیط زیست که همه شهروندان جهان را درگیر کرده است، نشان دادهاند.